جدول جو
جدول جو

معنی ابوعلی مسکویه - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعلی مسکویه
(اَ عَ)
مسکویه یا مشکویه احمد بن محمد بن یعقوب مسکویه. جد او یعقوب خازن ری بود. ابن ابی اصیبعه گوید: کان ابوعلی مسکویه فاضلا فی العلوم الحکمیه متمیز افیها خبیرا بصناعه الطب جیداً فی اصولها و فروعها. در بدایت عمر از پیوستگان وزیر معزالدوله دیلمی ابومحمد مهلبی و خازن کتب او بود و پس از او نزد ابن العمید و پسرش ابوالفتح ذوالکفایتین وزیر رکن الدولۀ بویهی تقرب و اختصاص تمام داشت. آنگاه که ابوالفتح کشته شد او به خدمت عضدالدوله مخصوص گشت و سمت منادمت و خازنی او یافت. قفطی گوید او تا 420 هجری قمری حیات داشت و حاجی خلیفه و نیز یحیی بن منده بنقل یاقوت وفات او را در 421 هجری قمری نوشته اند. در کتاب منتخب صوان الحکمه ابی سلیمان سجزی آمده است: ابوعلی احمد بن محمد بن مسکویه قد صحب الوزیر ابامحمد المهلبی فی ایام شبیبته ثم اتصل من بعد ذلک بخدمه الملک عضدالدوله الی ان فارق عضدالدوله الدنیا و اما تحرم (کذا) بصحبه الاستاذ الرئیس ابی الفضل بن العمید و ابنه ابی الفتح ذی الکفایتین و الملک صمصام الدوله و من بعد ذلک کونه فی الحضره العالیه بالری و تخصیصه بسائر الاکابر الی وقتنا هذا فمما لایحتاج الی شرح لاشتهاره و له کتب فی جمیع الریاضیات و الطبیعیات و الالهیات و الحساب و الصنعه و الطبایخ و غیر ذلک مما ترکته و لم انقله لکثرته و کان ذلک مع البلاغه الجیده والخط الحسن و لطف الصنعه. و ایاه قصد ابوحیان التوحیدی بمسائله التی یسمیها الهوامل فاجابه عنها بالاجوبه التی سماها الشوامل. و قصه فضائله و احواله و سیره تستدعی طولا. و سپس نبذه ای از گفته های او رضی الله عنه بطورنمونه آورده است: اما الدعاء فانه تعرض للاجابه، لا لان الله یفعل عند ذلک ما لایفعله قبله و لا لانه ینفعل ای یسمع بنحو من الانفعال او یرق ّ او یلحقه شی ٔ مما یلحقنا بل هو منزه عن جمیع هذا و لکن السبب فی الاجابه اننا اذا دعونا فی خلوه و خلوص سریره عطلنا حواسنا عن وجه الانفعالات فتوفرنا علی الانفعال الذی یخص بقبول اثرالباری فحینئذ یأتی ذلک الامر الذی استعددنا له و بهذا النحو من الفعل نستخرج المسائل العویصه و نقول الشعر و نتذکر و نتفطن و ما اشبه ذلک... فکذا یکون الدعاء والاجابه. و قال ایضا: قدبین ان الذین یزعمون بقاءالنفس هم طبیعیون بعد و جسمیون الا انهم یناقضون و یخلطون لذهاب و همهم الی ان النفس تبقی عن الجسم و هی ذات تمیز من الذات الاخری التی هی هی و اظنهم یتوهمون لها امکنه و یتصورونها کذلک و ان لم یطلقوا قولا.
و قال: سبب الجزع هو کثره نظرنا فی الجزئیات و الحسیات و ذلک الجوهر الشریف الذی فینا لانظر فیها باللذات فاذا توهمنا فقدان الحسیات و اشفقنا علیها فعرض لنا الجزع من الموت و لهذا نجد الفلاسفه یقولون: امت الاراده لان الموت الارادی هو التدرب فی هجر الحسیات و الملاذ الجسمیه و اطراح الشهوات و التصرف معالعقل و العقلیات و اذا انصرف الانسان بجمیع قواه او باکثرها الی هذاالمعنی لم یلذّ الا بها ولم یشتق الی الجزئیات و الحسیات و یکون کانه مفارق لها و ان کان متصلا بها و ملابسا لها و یکون حینئذ غیر خائف من الموت ولا هائب له و یصیر من الاّمنین و الفائزین و فی جوار الله الذی لیس فیه خوف ولا اسف.
و قال فی الخواطر ایضا: ماالذی یشککنا فی دوام وجودالجوهر و انه لاضد له و الذی لاضد له لایفسد و انه غیر مکون من حیث هو جوهر و فی ان ّ النفس جوهر بجهه و عرض بجهه فاما ذاته و انیته فجوهر و اما کونه متمما فعارض عرض له و العرض یفسد لامحاله. فاما الجوهر فلاسبیل ان یتوهم له فساد فمن این تسلطالشک علی من یظن ان ذات النفس تتلاشی و تضمحل و هل یمکن ان تکون ذاته عرض (ظ: عرضاً) و هو معطی الحیوه و المتحرک من ذاته و العاقل لذاته فان هذه الثلاث الخواص هی للنفس تخصها - انتهی.
و از افسانه هائی که در اطراف نام این مرد هست یکی این است که روزی شیخ الرئیس به مجلس درس او درآمد و جوزی نزد وی افکند و گفت مساحت این جوزبشعیرات تعیین کن و ابوعلی جزوی از کتاب اخلاق نزد وی انداخت و گفت تو کمی در اصلاح اخلاق خویش کوش تا من جوز را مساحت کنم و شیخ الرئیس در بعض از مصنفات خویش گوید: من این مسئله را بر سبیل محاضره با ابوعلی درمیان آوردم و او بدشواری فهم میکرد و مکرر اعاده کردم و فهم نکرد آخر وا گذاشتم. و یاقوت گوید: او در اول دین مجوسی داشت و سپس مسلمانی گرفت. بعضی گفته اندقبر ابوعلی باصفهان در محلۀ خواجوست. مؤلفین نامۀ دانشوران قصۀ فرار ابوعلی بن سینا و ابوسهل مسیحی را بالفاظه نسبت به ابوعلی مسکویه کرده اند و با اینکه نامی هم از چهارمقاله و انتساب این حکایت به ابوسهل مسیحی برده اند ذکری از مأخذ نکرده اند و نمیدانیم مأخذشان چه بوده است. او راست: کتاب تجارب الامم و تعاقب الهمم در تاریخ تا سنۀ 372 هجری قمری و این کتاب نفیسترین کتب تاریخ است و درخور آن است که یکی از فضلای عصر آن را بفارسی ترجمه کند. دیگر کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق در علم اخلاق که در وصف او گفته اند:
بنفسی کتاب حاز کل فضیله
و صار لتکمیل البریه ضامنا
مؤلفه قد ابرز الحق خالصا
بتألیفه من بعد ما کان کامنا
و وسمه باسم الطهاره قاضیا
به حق معناه و لم یک مائنا
لقد بذل المجهود ﷲ دره
فما کان فی نصح الخلائق خائنا.
و همین کتاب است که خواجه نصیرالدین طوسی بترجمه آن با تصرفی پرداخته و نام اخلاق ناصری بدان داده است. دیگر از کتب او کتاب جاویدان خرد است که بر اسلوب جاویدان خرد هوشنگ تألیف شده و کتاب آداب العرب و الفرس. کتاب ترتیب السعاده یا ترتیب العادات. کتاب السیاسه. کتاب ندیم الفرید یا انس الفرید. کتاب الفوز الاکبر. کتاب الفوز الاصغر. کتاب الجامع. کتاب مختار الاشعار. کتاب مجموعه الخواطر. کتاب المستوفی و آن مختاری از اشعار است. کتاب السیر. ورجوع بمعجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 2 ص 88 شود
لغت نامه دهخدا